Web Analytics Made Easy - Statcounter

کسانی امروز از احترام به نظر و رأی مردم دم می‌زنند که در گذشته بار‌ها دنبال ابطال انتخابات و رأی مردم بودند.

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه همشهری با مرور برخی واقعیت‌های تاریخی نوشت: صبح شنبه سوم خرداد ۱۳۷۶، دفتر رهبر انقلاب. خبر رسیده بود که مردم روز قبل آقای خاتمی را به ریاست جمهوری انتخاب کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جناح راست آن روز‌ها در انتخابات از آقای ناطق نوری حمایت کرده بود. یک شکست سخت ۲۰ بر ۷ آن هم برای کاندیدایی که تا یک‌ماه قبل از نظر نخبگان سیاسی و حکومتی قطعا رئیس دولت بعدی بود و حتی کابینه خود را انتخاب کرده بود.

عباس آخوندی، باجناق این کاندیدای شکست خورده که از قضا وزیر مسکن هاشمی رفسنجانی یعنی دولت وقت بود خود را به بیت رهبری رساند و پیشنهاد ابطال انتخابات و مردود دانستن رای ۲۰ میلیونی مردم را مطرح کرد. پاسخ منفی آیت‌الله خامنه‌ای به او آن‌قدر تند و با عتاب بود که بعد‌ها خود ایشان گفت آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد. به عصر نکشیده پیام تبریک رهبری به مردم و کاندیدای منتخبشان در رسانه ملی قرائت شد و آن انتخابات پرشور از سوی ایشان حماسه دوم خرداد نام گرفت و همه تلاش‌ها برای بازگشت از رای مردم خنثی شد.

این خاطره و آن دلخوری را رهبری کجا تعریف کرد؟ روز دوشنبه ۲۵خرداد سال ۸۸ در جلسه با نمایندگان کاندیدا‌های انتخابات ریاست‌جمهوری همان سال؛ انتخاباتی که چند روز قبل در ۲۲ خرداد برگزار شده بود و این‌بار از طرف جناح چپ یا همان اصلاح‌طلبان مورد خدشه واقع شده بود؛ چراکه برعکس دوم خرداد این‌بار جناح چپ یک شکست بزرگ ۲۴ به ۱۳ را تجربه می‌کرد. کاندیدای شکست‌خورده هوادارانش را با همان تقاضای تکراری ابطال انتخابات به خیابان کشانده بود. رهبری که مثل سال‌۷۶ همان فردای انتخابات پیام تبریک داده بود در این جلسه هم بر همان موضع همیشگی و چندباره اصرار کرد: رای مردم را ابطال نمی‌کنم. سال‌۸۸ از این جهت ویژه بود که بخش مهمی از نخبگان ارشد سیاسی کشور به دنبال ابطال انتخابات بودند و این مطالبه تا روز‌ها در کف خیابان ادامه داشت و از سوی دولت‌ها و رسانه‌های بیگانه حمایت می‌شد.

حالا حساب کنید همین ناراضیان و معترضان به رای مردم در سال‌های‌۸۴‌و‌۸۸ در سال‌۹۲ از آقای روحانی دربرابر کاندیدا‌های جناح اصولگرا حمایت کردند؛ انتخاباتی که تا یکی دوماه قبل طبق همه نظرسنجی‌ها به نفع کاندیدا‌های اصولگرایان در جریان بود، اما نتیجه دیگری رقم خورد. آقای روحانی که حداکثر امید داشت با یکی از اصولگرایان به دور دوم انتخابات برود با کسب پایین‌ترین حدنصاب رای و کمتر از یک درصد بیش از نصف رای دهندگان در همان دور اول به پیروزی رسید. اختلاف با حد نصاب آن‌قدر کم بود که شورای نگهبان با ابطال چند صندوق رای در چند حوزه انتخابیه هم می‌توانست نتیجه را تغییر دهد و حداقل انتخابات به دور دوم بکشد. بحث‌ها و ادعا‌هایی هم به صورت غیر علنی در بخشی از جریان اصولگرایی در جریان بود، اما باز هم پیام تبریک رهبر انقلاب به مردم و منتخبشان به همه آن‌ها پایان داد.

آیا این ماجرای دفاع از رای مردم به همین جا ختم شد؟ خیر. ماجرا مبنایی‌تر از این حرف‌ها بود. مرحوم هاشمی رفسنجانی در اواخر دهه 70 در چند دیدار سیاسی و در 2 گفت‌وگوی مطبوعاتی به یک اختلاف اساسی خود با رهبر انقلاب در دهه‌های 70 و 80 شمسی پرداخته بود. او می‌گفت برای تضمین روند توسعه کشور و کنترل شرایط باید گزینه‌های مدنظر در انتخابات پیروز شوند و دولت تشکیل بدهند، بنابراین یک دموکراسی محدود و کنترل‌شده را تجویز می‌کرد؛ یک انتخابات محدود و کم سر و صدا، ولی مطمئن که نتیجه آن از پیش مشخص باشد و فرایند توسعه را تضمین کند.

چیزی شبیه انتخاباتی که خود هاشمی در آن رئیس جمهور شده بود. اما رهبر انقلاب با این ایده به شدت مخالف بود و به گواه تاریخ تمام تلاشش را کرد تا از همان دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری هاشمی با حضور کاندیدا‌های متنوع و منتقد این روند را اصلاح کند. مشارکت حداکثری مردم و تشکیل دولت مردمی اینقدر برای رهبر اهمیت داشت که هر نتیجه‌ای در چارچوب قانون برای انتخابات را قابل دفاع می‌کرد. در نگاه رهبر اگر انتخابات یک هدف مهم داشت، مشارکت حداکثری آحاد مردم بود.

حالا این روز‌ها رسانه‌های بیگانه و برخی هواداران داخلی‌شان با نقل ناقص یک عبارت از سخنرانی رهبر انقلاب در جمع دانشجویان، مخالفت ایشان با رای و نظر مردم را نتیجه گرفته‌اند. وصله نچسبی به نظام جمهوری اسلامی و رهبر در برابر یک روال همیشگی و مصادیق متعدد تاریخی از مردم‌سالاری دینی.

انقلابی که دیکتاتوری پهلوی را کنار زد و صندوق رای را به میان مردم آورد، سه رفراندوم بزرگ (جمهوری اسلامی و دو تا هم قانون اساسی) برگزار کرد و این‌گونه در تاریخ حیاتش از رای مردم دفاع کرده است تحریف می‌کنند تا نقاط قوت روشن را به ضعف تبدیل کنند.

منبع: کیهان

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: اصلاح طلبان اصلاحات انتخابات ابطال انتخابات رهبر انقلاب رای مردم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۰۲۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امام صادق(ع) و عبور از دوگانه‌های باطل

یکی از ابعاد مهم در سیره امام صادق(ع)، نهضت علمی و فرهنگی گسترده‌ای بود که توسط ایشان جریان پیدا کرد. امام صادق(ع) نهضتی را که پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(ع) آغاز کرده بود، به اوج رساند. عصر امام صادق(ع) یکی از پرتحول‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام است. این دوران با تضارب افکار و اندیشه‌ها و پیدایش نحله‌های مختلف و انواع انحراف‌ها و بدعت‌ها و عقاید باطل در جامعه همراه بود. بسیاری از این جریان‌های فکری، دوگانه‌های باطلی بود که در برابر یکدیگر شکل گرفته بود و امام صادق(ع) با عبور از هر دو جریان، جریان سومی را به عنوان خط اصیل معارف اسلامی تبیین ‌کردند.

اکنون برخی از این دوگانه‌های انحرافی و نحوه عبور امام صادق(ع) از آن‌ها و تبیین جریان سوم و اصیل را بازگو می‌کنیم.

برخی از دوگانه‌های انحرافی در زمان امام صادق(ع)

جریان «اهل حدیث» یکی از جریان‌های فکری دوران حضرت بود که تمرکز خود را روی روایات قرار داده و تعقل را کنار گذاشته بود، در مقابل این جریان «اهل رأی» بودند که در عقل‌گرایی افراط داشتند و به متون وحیانی توجهی نداشتند.

جریانی دیگر به نام «جبریه» قائل به جبر بودند و اختیار انسان را با استناد به توحید عملی زیرسؤال می‌بردند و در مقابل این جریان، «مفوّضه» انسان را به‌صورت کامل مختار دانسته و عملاً سلطه و اراده الهی نسبت به افعال انسان را زیرسؤال می‌بردند. همچنین در رویکردهای تفسیری، جریانی بود که به‌صورت کلی امکان تفسیر قرآن را زیرسؤال برده و قرآن را قابل تفسیر نمی‌دانست و جریانی دیگر بدون هیچ چارچوب مشخصی، به تفسیر قرآن می‌پرداخت تا جایی که کار به تفسیر رأی کشیده می‌شد.

در مباحث خاص‌تر و جزئی‌تر کلامی، جریانی در بحث خداشناسی و صفات الهی، قائل به تعطیل بود و «معطله» نام داشت. در برابر آن، جریان «مشبهه» و یا «مجسمه» بود که خدا را به مخلوقاتش تشبیه می‏کرد و برخی از آن‌ها برای خدا جسم قائل بودند.

مقابله با دوگانه‌های انحرافی با تبیین جریان سوم

گفتیم اهل حدیث، کسانی بودند که عقل و علم را به‌طور مطلق انکار کرده و تنها بر ظواهر قرآن و حدیث تکیه می‌کردند. این جریان درواقع اهل «جمود بر نص» بود و هرگونه تعقل در متن را کنار می‌گذاشت. در مقابل این جریان، جریان اهل رأی بود که عقل‌گرایی افراطی را دنبال می‌کرد و در استنباط‌های فقهی نیز به جای تکیه بر متون دینی، اهل قیاس و استحسان بود. این جریان نیز در واقع اهل «اجتهاد در برابر نص» بود. امام صادق(ع) در برابر این دو جریان، جریان سومی را مطرح کرد که عبارت است از: «اجتهاد در نص». به این معنا که امام صادق(ع) نوعی جریان فقاهتی را تثبیت کرده و توسعه داد که در آن، تکیه بر منابع اصیل دینی و نصوص کتاب و سنت با رویکرد اجتهادی و به‌کارگیری تعقل در استفاده از نصوص دینی محوریت داشت. این جریان از یک طرف مرزبندی با جریان اهل حدیث داشت، چرا که تعقل را به کار می‌گرفت و از طرف دیگر مرزبندی با جریان اهل رأی داشت، از این نظر که مبنا را منابع شرعی قرار می‌داد. این جریان سوم، عبور از دوگانه باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص بود.

در بحث توحید و امکان شناخت صفات خداوند، گفتیم اهل تعطیل معتقد بودند عقل آدمی راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و عملاً مانع هرگونه قضاوت درباره صفات خدا می‌شدند. در مقابل نیز اهل تشبیه معتقد بودند میان اوصاف الهی و انسان به لحاظ معنایی تفاوتی نیست و اوصاف خالق را به اوصاف مخلوقات تشبیه می‌کردند. امام صادق(ع) منظر کلامی متفاوت و نگاه سومی را به عنوان «اثبات بلاتشبیه» مطرح کرد. به این بیان که عقل می‌تواند صفات خدا مانند وجود، علم، قدرت و حیات را اثبات کند؛ اما نمی‌تواند به کُنه صفات الهی راه پیدا کند. پس ما صفات جمال و جلال خداوند را اثبات می‌کنیم؛ بدون اینکه خدا را به مخلوقاتش تشبیه کنیم.

یکی دیگر از مباحث کلامی، بحث مهم و پیچیده جبر و اختیار است. عده‌ای قائل به جبر شدند و با اتکا به توحید عملی، هرگونه اختیار را برای انسان نادیده گرفتند. به این معنا که ما اگر موحد هستیم، باید همه افعال را فعل خدا بدانیم و افعال انسان نیز مخلوق خداست و انسان در آن نقشی ندارد. در این نگاه هرگونه اراده و اختیاری برای انسان نفی می‌شود. در مقابل آن، جریانی قائل به تفویض بودند. به این معنا که می‌گفتند انسان در افعال خود کاملاً مختار و آزاد است و خدا نیز سلطه‌ای بر افعال او ندارد. پس افعال انسان صرفاً با اراده و اختیار انسان انجام می‌شود.

امام جعفر صادق(ع) اینجا نیز در برابر هر دو جریان انحرافی، جریان سومی را با عنوان «امر بین الامرین» مطرح کرد. حدیث معروف «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الأمرین» اشاره به همین جریان سوم دارد. ما با وجدان خودمان درک می‌کنیم که قطعاً مجبور نیستیم و دارای اراده و اختیار هستیم. از طرفی قول به جبر، ظلم به خدای متعال است. اینکه ما انسان را مجبور بدانیم و در همین حال، او را مکلف بدانیم، معنا ندارد. تکلیف و عقوبت انسان به‌واسطه فعلی که اختیاری دخصوص آن نداشته، ظلم و قبیح است و چنین چیزی نسبت به خدای متعال، محال است.

از سوی دیگر اگر اختیاری داریم، خدا این اختیار را به ما داده و ما به اذن او است که می‌توانیم افعال خودمان را انجام دهیم، نه اینکه خدا دیگر بر ما سلطه‌ای نداشته باشد. پس نه جبر درست است و نه تفویض و این همان امرٌ بین الأمرین است. همچنان که بزرگان دین فرموده‌اند انسان در هر رکعت نمازش با جمله «بِحَولِ الله وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد» نفی جبر و تفویض می‌کند. در واقع با عبارت «اقوم و اقعد» نفی جبر می‌کنیم و با عبارت «بحول الله و قوته» نفی تفویض.‌

در بحث تفسیر قرآن نیز اشاره شد عده‌ای هرگونه تفسیر قرآن را منع کرده و بر این باور بودند امکان فهم قرآن برای انسان وجود ندارد. به اعتقاد آنان قرآن یک متن معماگونه‌ای است که فقط باید تلاوت شود. در برابر آن‌ها، جریان دیگری نیز آنچنان در تفسیر آیات افراط می‌کردند که عملاً هیچ چارچوبی برای تفسیرشان وجود نداشت و هر چه به ذهنشان می‌رسید در مورد آیات قرآن گفته و رسماً تفسیر به رأی می‌کردند. امام صادق(ع) در برابر هر دو جریان، جریان سومی را به نام «تفسیر اجتهادی» که تفسیر بر مبنای حجت بود، بیان کرد. اکنون نیز مفسران شیعی از همین مبنا برای تفسیر آیات الهی پیروی می‌کنند. به این معنا که قرآن قابل فهم است و امکان تفسیر قرآن نیز وجود دارد؛ اما در چارچوب علم یا دلیل علمی. به بیان دیگر، ما باید برای هر برداشت تفسیری، حجت و دلیل معتبر داشته باشیم. این همان روش تفسیر اجتهادی است.

امام صادق(ع)، پایه‌گذار کلام، فقه و تفسیر شیعه

دوگانه‌های باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص، تعطیل و تشبیه، جبر و تفویض، منع از تفسیر و جواز تفسیر به رأی، همگی نمونه‌هایی از جریان‌های انحرافی و باطلی بود که در دوران امامت امام صادق(ع) رواج داشت و امام با نهضت علمی و فرهنگی همه‌جانبه‌ای که به راه انداخت و معارف فراوانی که عرضه کرد و شاگردان فراوانی که پرورش داد، خط اصیل معارف اسلامی را تبیین و تثبیت کرد.

ما امروز میراثدار همان خط اصیلی هستیم که امام صادق(ع) در برابر این جریان‌های انحرافی ترسیم کرد. کلام شیعه و فقه شیعه و تفسیر شیعه، محصول تبیین همه‌جانبه امام صادق(ع) و مرزبندی با جریان‌های فکری انحرافی و دوگانه‌های باطل است.

منبع: روزنامه قدس

دیگر خبرها

  • دیوان عدالت اداری پارسال ۱۶۶ مصوبه شوراهای کشور را باطل کرد
  • (ویدیو) بخشنامه مدیرکل حقوقی گمرک باطل شد
  • ابطال بخشنامه مدیران میانی گمرک با رای دیوان عدالت اداری
  • امام صادق(ع) و عبور از دوگانه‌های باطل
  • وقتی مصاف حق و باطل ملاک تنفر و محبوبیت در جهان می‌شود
  • پای دیوان عدالت اداری به مصوبه دستمزد باز شد
  • احتمال تغییر رقم دستمزد کارگران در ۱۴۰۳ تقویت شد؛ آیا مصوبه افزایش حقوق کارگران باطل می‌شود؟
  • نگاه به ماجرای غزه از منظر «ما رأیت إلا جمیلا»
  • مصوبه افزایش حقوق کارگران باطل می‌شود؟
  • تشکیل سه پرونده برای بررسی امکان ابطال مصوبه حقوق و دستمزد کارگری ۱۴۰۳ / تبدیل حکم اعدام بابک زنجانی به ۲۰ سال حبس